دیروز روز خوبی بود .

همسرم بدون این که تذکر بدم خودش رفت و دفترچه های بیمه رو مهر کرد .

ظهر هم که اومد خونه و ناهار خورد و شروع کرد به ور رفتن به گوشی و بعدش خوابید تا ساعت چهار و نیم ،سعی کردم بهش گیر ندم چون صبحش توی فایل استاد شنیدم که می گفتن بعضی آدمها حتی حاضر نیستن یه سی دی برای تغییر زندگیشون گوش کنند و

منم برای شروع از بازار یه برنامه گرفتم در مورد روابط زن و شوهر در اسلام .

و به همین دلیل سعی کردم آروم باشم و بهش گیر ندم

یکم  استغفار کردم و کنار بخاری خوابم برد

ساعت چهار و نیم خودم بیدارش کردم.

بلند شد نشست و بعد رفت وضو گرفت و نماز خوندآخرش از زبونم پرید و گفتم آخه این چه وقته نماز خوندنهولی باز سعی کردم گیر ندم بیشتر

بعد از نماز گفت پاشو آماده شو ببرمت چشم پزشکی یه عینک جدید واست بگیرم.

خوشحال شدم ولی گفتم بذار یکم دیگه غروب میشه من نمازم رو بخونم و بریم.

خلاصه اون رفت و من توی اون فاصله وضو گرفتم و شروع کردم به استغفار

بعد هم اذان گفتن و نماز خوندم و لباس پوشیدم و وقتی دیدم همسرم نیومد باز شروع کردم به استغفار و بعد یاد ختمی که طیبه گفته بود افتادم .بلند شدم سوره ی فرقان رو خوندم و  برای برطرف شدن مشکل اون طرف دعا کردم.

همسرم رسید و رفتیم سمت چشم پزشکی.

اولش دیدیم جای پارک نیست ولی من چون استغفار کرده بودم میدونستم پیدا می کنیم.یکم جلوتر که رفتیم یه نفر از پارک در اومد و ما رفتیم جای اون

بعد رفتیم سراغ مطب دکتر قدوسی.دیدیم رفتن خارج و تا دیماه نیستن

اومدیم بیرون و دیدیم روبه رومون یه چشم پزشکیه دیگه ست

وقتی رفتیم داخل هیچکس نبود .با خودم گفتم چقدر چشم پزشکی ها خلوته:/

بعد منشی گفت نوبت داشتین گفتم نه.

دفترچه م رو گرفت و بعد گفت بفرمایید داخل.

سریع خانوم دکتر چشمام رو معاینه کرد و شماره ی چشمم رو نوشت و گفت همین پایین عینک بگیرید تا ده پونزده درصد بهتون تخفیف بدن.

بعد از تشکر و خدافظی از اتاق بیرون اومدم و دیدم عه چقدر شلوغه:))

و باز هم معجزه ی استغفار رو دیدم که کارها چطور برام هموار میشه بطوری که بدون نوبت گرفتن یه لحظه هم معطل نشدم توی مطب:))

توی فروشگاه عینک هم وقتی داشتیم انتخاب می کردیم دایی همسرم از راه رسید وچون با فروشنده آشنا بود ازش خواست بهمون بیشتر تخفیف بده:))


خلاصه خیلی خوب بودهمه چی پشت سر هم و قشنگ اتفاق میفتاد:)

وقتی این چیزها رو می بینم توی دلم می گم اگه میتونستم اونطور که باید و شاید استغفار کنم زندگیم چه شکلی میشد؟!!



۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰

#در_محضر_استاد


رفع پستی های درون و بیرون


شخصی از آیت الله بهجت سؤال کرد: ما آلوده به پستی های درونی و بیرونی هستیم در رفع آنها ما را یاری کنید.

آقا فرمودند: 

زیاد بگویید استغفرالله» و خسته نشوید


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها